میدونم با این کار نمیشم مایه دار .................. مثل گذشته نمیرم پایه کار
دیگه نمیچسبه چایه داغ تو جایه کار .................فعلا" بوسیدمش تا بشم سرمایه دار با مایه هام
کاری کنم جای پام شه جای پات .................یه دفتر کهنه شدش یادگار پایه کار
بودنم ، آره آره اون منم..............اونی که گذاشت مایه از جون منم
وقتی داشتم یه قدم فاصله با خوندنم ..................هیچ دلیلی ندیدم برای بودنم
آره آره اون پایه کار منم.............اون که بیلاخ گفته به روزگار منم
جدی نگیر